<$BlogRSDURL$>

اديبی از گوگان

Tuesday, November 25, 2003¶ 3:50 PM

 

دوست دارم همدمی پیدا کنم
دوست دارم آتشی برپا کنم
سینه را غوغایی از دریا کنم
عشق ها با سینه موسی کنم
دوست دارم شطحی از دریا شوم
برگ سبز خواب را امضاء شوم
در سرای گوشه تنهای دل
دری از اعماق ناپیدا شوم
احمد امشب ناله با می میکند
ناله با آوای دل هی میکند
شطح را امشب بیا بیدار کن
خواب را در قصه اغیار کن
شطح ها یک قطره دریا میکند
عشق را در صدف ها میکند
شعرهایم شطح لیلی میکند
آتش شور هویدا میکند
 

Post a Comment

Thursday, November 13, 2003¶ 4:57 PM

 

رحم کن بر من افتاده که چون افتادم
بر سر عشق تو رندانه زبون افتادم
 

Post a Comment

من شاعر نيستم اما گاهی دلم ميگيرد و ساز شاعري ميزنم. و به قول سهراب پدرم وقتی مرد پاسبانها همه شاعر بودند.

صفحه اصلی
آرشيو
فرستادن نظرات

جنين شناسي
اصول پيشگيري
بيماريهاي طيور

شعر آذری
شعر فارسی


آرشيو

09/01/2003 - 10/01/2003 10/01/2003 - 11/01/2003 11/01/2003 - 12/01/2003 12/01/2003 - 01/01/2004 01/01/2004 - 02/01/2004 04/01/2004 - 05/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 12/01/2005 - 01/01/2006

[Powered by Blogger]